♥♡عــشــق پـــرزده♥♡
دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم شیشه قلبم انقدر نازک شده که با کوچکترین تلنگری می شکند می خواهم فریاد بزنم ولی واژه ای نمی یابم که عمق دردم را در فریاد منعکس کنم فریادی در اوج سکوت که همیشه برای خودم سر داده ام دلم به درد می اید وقتی سر نوشت را به نظاره می نشینم کاش می شد سرنوشت را با ان روزها شیرینم عجین کرد بغض کهنه ای گلویم را آزارد نفرین به بودن وقتی با درد همراست ای کاش باز هم کسی اشکهایم را نبیند
نظرات شما عزیزان:
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |